جدول جو
جدول جو

معنی خضر نبی - جستجوی لغت در جدول جو

خضر نبی(خِ ضِ)
نام دیگر خضر پیغمبر است. (یادداشت بخط مؤلف) :
نسیم خلق تو گر در صمیم دی چو خضر
به خاره برگذرد بردمد ز خاره خضر.
سوزنی.
آن پسر را کش خضر ببرید حلق
سر آنرا درنیابد عام خلق.
مولوی.
گر خضر در بحر کشتی راشکست
صد درستی درشکست و خضر هست.
مولوی.
آب حیوان اگر این است که دارد لب دوست
روشن است اینکه خضر بهره سرابی دارد.
حافظ.
بمن هم چون خضر دادند عمر جاودان اما
گره شد رشتۀ عمرم ز بس بر خویش پیچیدم.
صائب
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خِ گُمْ بَ)
قریه ای است بچهارفرسنگی مشرق شهر داراب. (از فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(خِ کَ)
دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر. واقع در 16هزارگزی جنوب خاوری اهر و پنجهزاروپانصدگزی شوسۀ اهر به خیاو. این دهکده کوهستانی با آب و هوای معتدل وزمستانهای سرد و 367 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و سردرختی می باشد. شغل اهالی آن زراعت و گله داری و از صنایع دستی گلیم و فرش می بافند. راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا